فندقی دوست داشت كار بزرگی انجام دهد.
فندقی در روستایی سرسبز با مادربزرگش زندگی می كرد. فندقی دلش می خواست یك كار بزرگ انجام دهد. او به مادربزرگ خود گفت: من باید كار بزرگی انجام دهم. مادربزرگ گفت: هر كار خوبی كه انجام دهی یك كار بزرگ ...