در مزرعه ای یك آدم برفی در كنار مترسكی نشسته بود. مترسك لباس های كهنه ای به تن داشت. یك روز صبح كه هوا خیلی سرد بود، آدم برفی مشغول تماشای آسمان بود كه ناگهان صدای به هم خوردن دندان های خرگوشی را شنید. خرگوش بسیار گرسنه بود و غذایی نداشت...
داستان « آدم برفی مهربان »، قصه ای است زیبا كه خانم مریم نشیبا همراه با نوه اش (گلاب)، برای كودكان تعریف می كنند. مترسك لباس های كهنه ای به تن داشت. ... آدم برفی مهربانی در كنار مترسكی در مزرعه ...