غول چراغ جادویی بود كه چراغش را گم كرده بود و هرجایی را كه جستجو كرد چراغش را پیدا نمی كرد.
یك روز غول قالیچه ی پرنده ایی دید كه همه را جابجا می كرد و به همه كمك می كرد. وقتی قالیچه در حال استراحت بود، غول روی قالیچه نشست و به قالیچه دستور داد تا همه جا را برای پیدا كردن چراغش جستجو كند. ...