شهری بود كه مردم مهربانی داشت فقط یك ایراد داشتند و آن هم این بود كه زباله ها را توی شهر می ریختند.
مردم شب ها زباله ها را توی سطل نمی ریختند بلكه توی شهر و خیابان می ریختند. در این شهر كسی جرات نداشت كه پنجره اتاقش را باز كند. مردم كمتر از خانه بیرون می رفتند. پسر كوچولوی باهوشی به نام نوید، در ...