بهار آمده بود. باغچه، پر از گل شده بود.
مامان حلزون با زوزونی، بچه اش به عید دیدنی می رفت. یك روز صبح زود زوزونی خیلی زود آماده شد و با مادرش صبحانه خورد تا وقتی به عید دیدنی می رود سرحال و با انرژی باشد. آنها برای عید دیدنی به خانه ...