یك روز وقتی حسین كوچولو از مهد كودك به خانه آمد صدای مادربزرگش را شنید.
حسین كوچولو خیلی خوشحال شده بود. مادر به حسین گفته بود كه مادربزرگ قرار است یك ماه پیش ما بماند. ماه رمضان بود و همه روزه بودند. حسین سعی می كرد به مادر و پدرش كمك كند تا آنها خسته نشوند ...