خاله نسا روزی هوس نان تازه و پنیر كرده بود.
ظرف پنیر خاله نسا خالی بود. او كمی آرد از ظرفش برداشت و خمیر درست كرد. خاله نسا نان را در تنور درست كرد. او آواز می خواند و كار می كرد: تاپ تاپ خمیر ظرف بی پنیر خداجونم خودت برسون مثقالی ...