خاله پیرزن در یك مزرعه ی قشنگ، یك خانه ی نقلی داشت.
او در باغچه ی خانه اش سبزی كاشته بود. او یك مرغ پرحنایی، یك خروس و جوجه هم داشت. خاله پیر زن هر روز به جوجه ها دانه می داد. یك روز آقا خروسه گرسنه بود و مرتب قوقولی قوقو می كرد. اما خانوم مرغه از ...