كلاغچه هنوز پرواز كردن بلد نبود.
یك روز مامان كلاغچه به او گفت: من دارم می روم دنبال غذا. كلاغچه گفت: من پنیر و صابون می خواهم. كلاغچه قول داد در لانه بماند تا مامان كلاغه برگردد. اما حوصله ی كلاغچه سر رفته بود. پرواز هم بلد نبود ...