زهرا و نرگس هر روز به هم سر می زدند.
یك روز زهرا با یك كاسه ی شله زرد به خانه ی نرگس آمد. نرگس با دیدن او خیلی خوشحال شد و از او خواست تا بیاید و با او بازی كند. اما زهرا باید می رفت تا به مادرش برای پخش كردن شله زرد ها كمك كند. زهرا ...