چند شب از محرم گذشته بود. سینا با دوستانش به مسجد می رفتند و در مراسم عزاداری می كردند.
مسجد خیلی شلوغ شده بود و سینا بعد از مراسم نتوانست كفش هایش را پیدا كند. او یك شب به دوستش پیشنهاد كرد كه كفش های دم در مسجد را مرتب كنند تا كفش عزاداران گم نشود ... این برنامه به مناسبت ماه ...