تصنیفی در دستگاه نوا بر روی شعری از مولوی
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخی شمع و شكر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو گفتم ...