مرثیه ی عاشورایی
ساربان ساران همسفر زینب بهر دل زینب آهسته ران آهسته را ن مانده به دشت بلا سبت نبی بی كفن خفته به دریای خون، بی سر و صد پاره تن گرچه اسیرم اسیر، تاملی در سفر تا به دم قتلگاه نوحه كنم خون جگر ...