مرثیه ی عاشورایی
منم پیر غلام تو دلم درگیر دام تو شبیه این كبوترها نشسته روی بام تو حسین جانم حسین جانم اگرچه خسته و پیرم زمان كرده زمین گیرم ولی با شوق میمیرم كه عشقت مانده در جانم دلم روزی به نامت شد ...