تصنیف
ای كاروان آهسته ران كارام جانم میرود وان دل كه با خود داشتم با دلستانم میرود او میرود دامنكشان من زهر تنهاییچشان دیگر مپرس از من نشان كز دل نشانم میرود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی ...