بازخوانی تصنیف قدیمی
دل در آتش غم رخت تا كه خانه كرد دیده سیل خون به دامنم بس روانه كرد آفتاب عمر من فرو رفت ماهم از افق چرا سر برون نكرد هیچ صبح دم نشد فلق چون شفق زخون دل مرا لاله گون نكرد ز روی مهت جانا پرده ...