تصنیف اركسترال همایون
اگر تو بدانی ز فرهاد بودن چه رنجی كشیدم دم از بی وفایی دگر نزنی به كوه خیالم زدم تیشه هرشب كه شیرین تو باشی و پر نزنی شتابان به سویت به جانب كویت روانه شدم من كجایی ببینی كه رسوای آه زمانه شدم ...